به رغم شگفتی نویسنده ساختار انقلابهای علمی و دیگران، این کتاب پرنفوذترین کتاب فلسفه انگلیسی زبان در نیمه دوم قرن بیستم از آب درآمد. کتاب کوهن آغاز پایان تجربه گرایی منطقی را رقم زد. ریچارد رورتی میگوید: «تامس کوهن و دیگرانی که تأکید کرده اند مشاهده از نظریه انفکاک ناپذیر است بدین ترتیب مرا قانع کردند». السدر مک اینتایر نیز می گوید: «به نظر من مفاهیم صدق و عقلانیت و آفاقیت فقط به مثابه مفاهیم محدودی برای داخل علوم مطرح نشدند بلکه به منزله بخشی از ایدئولوژی علوم مطرح شدند، ایدئولوژی ای که از نهضت روشنفکری قرن هجدهم اروپا عمدتاً بر فرهنگ ما سیطره داشته است. تأثیر انتقادات کوهن، فوکو، دریدا، و دیگران بوده است که آن ایدئولوژی را مضمحل کرده است». دانلد دیویدسون می گوید: «کوهن فوق العاده است در اینکه با به کارگیری زبان پس از انقلاب، بیان می کند که امور، قبل از انقلاب چگونه بوده اند». هیلری پاتنم می گوید: «...کوهن نکات مهم چندی درباره نظریه های علمی و نیز درباره اینکه فعالیت علمی باید چگونه نگریسته شود مطرح کرده است». پل فایرابند اینچنین می گوید: «کوهن این نکته بسیار جالب و انقلابی را مطرح می کند که فیزیک، سنتی تاریخی است و بنابراین همان قدر نیازمند فهم درونی است که خود تاریخ آن». کارل پاپر می گوید: « نقادی پروفسور کوهن نسبت به آراء من درباره علم جالب ترین نقادی ای است که من تاکنون با آن مواجه شده ام». همچنین می گوید: «کوهن مرا بسیار خوب فهم می کند به نظر من بهتر از اکثر منتقدانی که من می شناسم؛ و نقد اصلی وی بسیار مهم است». او می گوید: «کوهن چیزی را کشف کرده است که من نتوانستم ببینم، و از کشف او بینش و بصیرت قابل توجهی به دست آورده ام».
Volume : 1.6 M Byte
Notice: This file is usable only on SAMT bookreader application
تعداد صفحات نسخه دیجیتال : 292
Research Group Code : 1422
یادداشتی بر چاپ چهارم
جانشین مقدمة مترجم
منابع
دیباچه
بخش اول: درآمد: نقشی برای تاریخ
بخش دوم: راه بهسوی علم عادی
بخش سوم: ماهیت علم عادی
بخش چهارم: علم عادی بهعنوان حلّ معماها
بخش پنجم: تقدم پارادایمها
بخش ششم: اعوجاج و ظهور اکتشافات علمی
بخش هفتم: بحران و ظهور نظریههای علمی
بخش هشتم: واکنش در مقابل بحران
بخش نهم: ماهیت و ضرورت انقلابهای علمی
بخش دهم: انقلابها بهعنوان تغییر جهانبینیها
بخش یازدهم: نامرئیبودن انقلابها
بخش دوازدهم: فرجامیافتن انقلابها
بخش سیزدهم: پیشرفت از طریق انقلابها
پینوشت 1969
یادداشتها
نمایه موضوعی
نمایه اسمی
واژهنامه فارسی انگلیسی
واژهنامه انگلیسی فارسی
98937****8493
ص262: میگوید تعجب میکند از اینکه برخی پرسیده اند که آیا میشود این مسئله پارادایم را به هنر و علوم انسانی تعمیم داد، چون نه تنها تعمیم پذیر است، بلکه خودش این ایده را از تاریخ هنر و علوم انسانی گرفته و به علوم تعمیم داده است
1395-11-17 16:03:15
پاسخ
98937****8493
ص260: دنباله ص259، بنابراین به پیشرفت علمی اعتقاد دارد، ولی این پیشرفت را نزدیکتر شدن تدریجی به حقیقت و طبیعت نمیداند، بلکه افزایش قابلیت برای حل معماهای بیشتر میداند
1395-11-17 15:53:29
پاسخ
98937****8493
ص259: از اتهام نسبی نگری خود را تبرئه میکند و میگوید نظریه های متاخرتر مسائل بیشتری را حل میکنند و ساده تر و سازگارترند. بنابراین نگاهش نسبی نگرانه نیست
1395-11-17 15:50:12
پاسخ
98937****8493
ص220: چه خوب است که evolution from را در ذهنمان جانشین evolution toward کنیم
1395-11-17 08:35:28
پاسخ
98937****8493
ص220: پارادایمهای جدید لزوما به حقیقت نزدیکتر نیستند و توالی انقلابها حرکت به سمت چیزی نیست
1395-11-17 08:32:47
پاسخ
98937****8493
ص216: وقتی انقلاب علمی رخ میدهد، دیگر هیچوقت به آثار گذشته که مربوط به پارادایم شکست خورده اند مراجعه نمیشود. چیزی مثل موزه هنرها در علم وجودندارد. در هنر ارجاع به گذشته هست.
1395-11-16 18:25:22
پاسخ
98937****8493
ص214: عالی در مورد استفاده از کتب درسی در رشته های علوم و کتب و منابع اصیل در علوم انسانی
1395-11-16 18:16:57
پاسخ
98937****8493
ص213: در ضمن دانشمند علوم انسانی باید ضرورت موضوع پژوهشش را تبیین کند. او باید راه حلی برای یک معضل امروزی پیدا کند، اما دانشمند علوم هیچ عجله ای برای انتخاب موضوع تحقیقش ندارد.
1395-11-16 18:13:44
پاسخ
98937****8493
ص213: خیلی جالب، باز در مورد تفاوت علوم و علوم انسانی و مسئله پیشرفت. وقتی علم عادی جا می افتد، دانشمندان هم خود را مصروف گسترش و تفصیل آن با پرداختن به جزییات ظریف میکنند. در ضمن آنها بسیار بیش از دانشمندان علوم انسانی از عامه مردم فاصله دارند و دغدغه پذیرفته شدن از سوی آنها را ندارند. گرایشهای علوم انسانی دائم نگران رقیب اند و جلب توجه توده مردم. همین است که هیچ مکتب علوم انسانی ای به مرحله علم عادی نمیرسد یا این مرحله در آن بسیار کوتاهتر از آن است که دانشمندان به جزییات بپردازند و آن را مفصلتر و "پیشرفته" کنند.
1395-11-16 18:10:25
پاسخ
98937****8493
ص212: تفاوت علوم با علوم انسانی این است که در اولی مکاتب رقیب به اندازه دومی متعدد نیستند و علم عادی پر دوام تر است و اجماع بیشتری جلب میکند. نیز نک. ص211.
1395-11-16 18:03:36
پاسخ